گناه من عاشق شدن بودواشتباه من باتو بودن
این روزها آسمان دلم ابری است و هوای چشمانم بارانیُ ولی فصل فصل تابستان است و افسوس که تکه های ابرهای سیاه نمی بارند فقط گاهی صدایی می کنند تا خودنمایی کنند تا بگویند که مرا یادت نرود که دلخوش نباش کاش می بارید می بارید و می بارید... شاید آنوقت آرام می شدم کاش دست می کشیدم از این دنیای فانی کاش می رسیدم به خدا کاش امشب برای آخرین بار پلکهایم را می بستم و دیگر طلوع آفتاب را نمی دیدم اینجا... وباز هم آن بغض لعنتی بغض... بغض... بغض... میگن هیچوقت خدا بنده هاشو تنها نمیذاره! من به همین خدا دل بستم میدونم خداجون دیر اومدم وگنه کار اومدم کوله بار گناهمو گذاشتم زمین پشت همون دری که همه با گناه میان در میزنن ودر رو باز میکنی خدا جون دلم گرفته خیلی تو هم دلت از من گرفته میدونم خدا جون همه هستیمو بگیر اما بذار این ۲ماه تلخی که کشیدم شیرین شه فقط همین ۱بار فقط همین ۱بار فقط خداجون مادربزرگم من که بد نبود چرا اون؟ جون منو بگیر فقط اون شفا بده ۲روزهکه محتاج شنیدن صداشم محتاج گرفتن دستاشم خداجون قرار بود۲۵شهریور بیاد مکه بیاد در خونه ت پس چرا تقدیرشو جور دیگه رقم زدی؟؟ چرا؟ میدونم به من جواب نباید بدی اما ..... خدایا خیلی خسته ام خیلی
نظرات شما عزیزان:
موفق باشي.
موفق باشي.
موفق باشي.
Power By:
LoxBlog.Com |